
4 واقعیت مهم در مورد جشن های 2500ساله شاهنشاهی
این جشنها الهام گرفته از پیشنهاد شجاعالدین شفا، اندیشمند راستگرای ایرانی در دهه چهل خورشیدی بود که بر مبنای آن دو هزار و پانصد سال پادشاهی ایرانی جشن گرفته میشد. بااینحال شاه نتوانست در طول دههی چهل این جشنها را برگزار کند اما در دههی پنجاه که ایران از هر نظر وضعیت بهتری داشت، زمان مناسب برای برگزاری این جشنها فرا رسیده بود.
علت برگزاری جشن های 2500ساله چه بود؟
هدف اصلی شاه از برگزاری این جشن یک تبلیغ بزرگ برای خود و آگاه کردن کشورهای خارجی به ویژه غربیها از قدرت ایران جدید بود، چنانکه ملکه فرح یک بار در توصیف این جشنها گفته بود :《تمام نکتهی این جشن این است که ثابت کند زمانی که ما الان در آن زندگی میکنیم، دوران پهلوی، دورهی رنسانس برای تمدن ایرانی است》.
بنابراین جشنهای ۲۵۰۰ ساله برای شاه یک برنامهی تبلیغاتی بزرگ بود. شاه در شرایطی به قدرت رسیده بود که ایران از شمال در اشغال شوروی و از جنوب در اشغال انگلستان و آمریکا بود. او در ابتدای سلطنت یک جوان بیتجربه بود که بسیاری او را ضعیف میپنداشتند.
اما در دههی پنجاه شاه در اوج قدرت بود و همه او را رهبری قدرتمند میدانستند. مطبوعات آمریکایی او را با شاهانی چون کورش و داریوش و شاه عباس بزرگ مقایسه میکردند. در چنین شرایطی شاه از طریق جشنهای ۲۵۰۰ساله میخواست تا برای خارجیها قدرت خود رابه نمایش بگذارد.
در سال های اخیر عده ای ادعا کرده اند که هدف اصلی شاه از این جشن ها افزایش درآمد ایران از سفرهای گردشگران خارجی بوده است. اگرچه قطعاً یکی از اهداف دولت وقت ایران از برگزاری این جشن ها شناساندن کشور ایران به جهانیان بوده است، اما به هیچ عنوان هدف اصلی این نبود.
برای جلب توجه گردشگران خارجی دولت می توانست با برنامه هایی که هزینه خیلی کمتری داشته باشد این کار را انجام دهد. دعوت از بزرگ ترین رهبران جهان هدف دیگری داشت که همانا نمایش قدرت سیاسی شاه به دنیا بود. همچنین این ادعا که درآمد گردشگری در ایران یک سال پس از جشن های 2500 ساله به 200 میلیون دلار رسید اشتباه است.
ما هیچ آمار رسمی و سند قابل اتکایی از درآمد گردشگری ایران بعد از جشن های 2500 ساله در اختیار نداریم هر چند اینکه تعداد گردشگران خارجی بعد از این رویداد بیشتر شده باشد اصلاً عجیب نیست.
نکته اصلی اینجاست که انگیزه اصلی دولت وقت از این جشن ها نه کسب سود اقتصادی، بلکه نمایش قدرت سیاسی بوده است.

هزینۀ جشن های 2500 ساله چقدر شد؟
هزینهی جشنهای ۲۵۰۰ساله صدای مخالفان شاه را بلندتر کرد. آنها معتقد بودند در شرایطی که در ایران میلیونها آدم فقیر زندگی میکنند برگزاری جشنی با آن هزینههای گزاف اصلاً به صرفه نیست و بهتر است شاه این مبلغ را خرج مردم کند.
شکی نیست که در آن زمان هنوز بسیاری از مردم ایران در فقر زندگی میکردند. بسیاری از شهرها سیستم فاضلاب درست نداشتند، اکثر روستاهای ایران حتی آب لولهکشی هم نداشتند و مشکلات زیادی وجود داشت، اما نباید فراموش کرد که وضعیت اقتصادی مردم نسبت به گذشته، به خصوص دهه سی خورشیدی، بهبود چشمگیری پیدا کرده بود.
نسبت به بیست سال گذشته، درآمد مردم چند ده برابر و درآمد دولت چند صد برابر بیشتر شده بود. از طرفی شاه هزینهی بالای جشن را طبیعی میدانست؛ چنانکه یک بار گفته بود:《چرا ما برای دادن شام به ۵۰ نفر از سران کشورها سرزنش میشویم؟ چه کار باید بکنم؟ به آنها نان و تربچه بدهم؟》.
هزینهی واقعی جشنهای ۲۵۰۰ ساله مبلغی حدود ۲۲ میلیون دلار بود. یک سوم این هزینه هم بهدست عدهای از بازرگانان و ثروتمندان ایرانی تامین شد که سخاوتمندانه به دولت کمک کردند. بااینحال مخالفان حکومت هزینههای جشن را تا حدود ۳۰۰ میلیون دلار بالا بردند که چنین رقمی قطعاً اغراق است (توجه داشته باشید که همان 22 میلیون دلار هم در آن زمان پول کمی نبود و تقریباً معادل 170 میلیون دلار در امروز است).
مخالفت امام خمینی با جشن های 2500 ساله
در هنگام برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله امام خمینی در شهر نجف در تبعید بود. پیروان او سخنرانیهایش را ضبط کرده و سپس از طریق کاست در ایران پخش میکردند. او که به درستی به اهداف تبلیغاتی شاه در مورد ماهیت جشن های 2500 ساله پی برده بود، در مهر ماه سال ۱۳۵۱ برای نخستین بار با شدیدترین حمله خواستار لغو نظام شاهنشاهی در ایران شد و آن را ناسازگار با اسلام دانست.
مخالفت امام خمینی با نظام شاهنشاهی به آن معنا بود که حتی شاهان ایرانی که پس از اسلام به قدرت رسیده بودند و مسلمان هم بودند، حکومتشان با اسلام در تضاد بود. او در همان سخنرانی اعلام کرد که داستان پادشاهی در ایران یک داستان سراسر سیاهی است و جنایات شاهان ایران روی تاریخ را سیاه کرده است.
مقامات کدام کشورها در جشن های 2500 ساله شرکت نکردند؟
همانطور که گفته شد، هدف اصلی شاه از برگزاری جشنهای شاهنشاهی به رخ کشیدن قدرت خود به جهان بود. بااینحال سران کشورهای مطرح جهان با خودداری از شرکت در این جشنها به نوعی شاه را ناامید کردند و به او پاسخ روشنی دادند. واقعیتی که نشان می دهد با افزایش قدرت شاه از دهه پنجاه خورشیدی به بعد، سران کشورهای غربی هم از او دورتر می شدند.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا به بهانهی مشکلات امنیتی به ایران نیامد. ژورژ پمپیدو رئیس جمهور فرانسه وقتی متوجه شد در این جشنها جایگاه رئیس جمهورها پایینتر از پادشاهان و سلاطین قرار دارد، تصمیم گرفت آن را تحریم کند. این در حالی بود که کمپانیهای فرانسوی به دلیل نقشی که در برپایی این جشنها داشتند، میلیونها دلار درآمد کسب کرده بودند.
امپراتور ژاپن نیز کسالت و بیماری را بهانه کرد. دربار انگلستان نیز با اعلام اینکه ملکه الیزابت در جشنهای بینالملل شرکت نمیکند شاه را ناراحت کرد. طبق گزارش سفیر انگلستان، در آن زمان لندن به دلیل برخی اظهارنظرهای ضدانگلیسی شاه و همچنین کاهش یافتن نفوذ انگلستان در ایران دل خوشی از او نداشت. پرنس چارلز (پادشاه فعلی انگلستان) که در آن زمان ولیعهد انگلستان بود هم از شرکت در جشنها خودداری کرد.
البته تمامی کشورهای مزبور نمایندگانی به ایران فرستادند، اما عدم حضور برجستهترین مقامات سیاسی آنها نشان میدهد که روابط شاه و غرب آنقدرها هم که خیلیها تصور میکنند گرم و صمیمانه نبوده است.
از همهی اینها جالبتر اینکه رسانههای غربی بیشتر نکات منفی جشن را برجسته کردند و به نوعی به تمسخر شاه پرداختند.
مثلا مجله معروف نیویورک تایمز حتی قبل از اینکه این جشن ها برگزار شود در گزارشی گفته بود: “هزینه هنگفت این جشن بعید است فشار چندانی به خزانه دولتی وارد کند که با درآمدهای نفتی و منابع متعدد دیگر غنی شده است. اما انتقادات زیادی از این تجملات در کشوری عمدتاً روستایی با حدود ۳۰ میلیون جمعیت که با فقر گسترده و عقبماندگی دست به گریبان است، به گوش میرسد”.
بعدها شاه علت این رفتار رسانه های غربی را حسادت آنها به خاطر از دست دادن نفوذ سابق خود در ایران عنوان کرد؛ چراکه به زعم او غربیها نمیتوانستند یک ایران قدرتمند را تحمل کنند.
دشمنی رسانه های غربی با جشن های 2500 ساله حتی بعد از سقوط حکومت پهلوی هم ادامه یافت. مثلاً شبکه انگلیسی بی بی سی در مستند Decadence and Downfall در سال 2016 میلادی ادعا کرد که جشن های 2500 ساله در آن زمان حدود 120 میلیون دلار برای دولت ایران هزینه داشته است. ادعایی که بلافاصله از طرف بسیاری از مورخان در آن زمان رد شد.

جشن های ۲۵۰۰ ساله علیرغم منفی بافی و نگاه انتقادی مقاله شما باعث شناساندن ایران نوین به جهانیان بود. اگر چه در این جشن ها هزینه بزرگی پر داخت شد، ولی در عوض مسیر صنعت گردشگری و سرمایه گذاری در ایران برای شرکتهای بزرگ غربی و بازگشت سرمایه به ایران را هموار کرد. فراموش نکنیم که بعد از انجام این جشن ها بود که ایران جهانی شد و رشد و توسعه اقتصادی دولت هویدا ، نخست وزیر فقید – سرعت گرفت و دو رقمی شد. برای ارزیابی یک رویداد تاریخی، بایستی به ظرف زمان در همان مقطع تاریخ نگاه ویژه داشت.
درود و احسنت ب شما
بعلاوه کنم که
اندیشه نوین باعقل سلیم تا اعتقادات به گفته های کهن و خرافاتی که امروزه نمیتوان با چنین ابزاری مردم را فریب داد خیلی فرق می کند
مردم بخصوص جوانان امروزی یا بهتر بگم این دوره با عقل سلیم و اندیشه نوین همه چیز را تحلیل و کالبد شکافی میکنند نه گفته های امثالی تند رو و تعصبی و خرافاتی
فقط میگویند، سخن بامنطق مساویست با پذیرش،،، تمام
درود و احسنت ب شما
بعلاوه کنم که
اندیشه نوین باعقل سلیم تا اعتقادات به گفته های کهن و خرافاتی که امروزه نمیتوان با چنین ابزاری مردم را فریب داد خیلی فرق می کند
مردم بخصوص جوانان امروزی یا بهتر بگم این دوره با عقل سلیم و اندیشه نوین همه چیز را تحلیل و کالبد شکافی میکنند نه گفته های امثالی تند رو و تعصبی و خرافاتی
فقط میگویند، سخن بامنطق مساویست با پذیرش،،، تمام
کاملا با نظر شما موافقم.
من خیلی طرفدار شاه نیستم ولی سر بحث وطن طرف شاهشم می ایستم، بنظر من غرب چه قبل انقلاب و چه بعدش، واقعا تحمل ایران قوی رو نداشت،
احتمالا از نظر اونا شاه باید غلام حلقه به گوششون میبود و اینکه ایران پیشرفت کنه رو جدا نمیخواستن
همین الانم همینه، تحمل قوی بودن مارو ندارن
همین الان هم تحمل قدرت نظامی ما که متکی به هیچ کشوری نیست رو ندارن….
عجیب نیست که بگیم تمدن غرب با ملت ایران و جغرافیای ما مشکل داره
سرجمع، چشم دیدن مارو ندارن🇮🇷💪🏻✌🏻
دیدگاه یک ملت بیسواد که خود را بی دین واز نظر انسانی خود را حقیر می دیدند چه چیزی می تواند باشد ملتی که همه چیز داشتن ورفته رفته غنی تر میشدند ولی دوران رقت انگیز قاجار یادشان رفته بود شکمشان پر شده بود به دنبال حضرت دوست در ماه بودن دریغا که او سر سفره آنان حضور داشت حالا دیگه خبری از چشمه جوشان وجوانان سر کار که آرزوی پدر ملت بود نیست جوانان همه بیکار معتاد چشمه ها به علت کاشت هندوانه خشک صنعت تولید در خواب اعتقادات مردم سست دریاچه ارومیه خشک و لیتیوم اون غارت چقدر خوشیم ما مردم ایران
Pinkerton JV, Harvey JA, Lindsay R, Pan K, Chines AA, Mirkin S, Archer DF; SMART 5 Investigators can i buy priligy in usa
پرفسور جیمز بیل، استاد و مدیر مرکز مطالعات بینالمللی کالج ویلیام ومری آمریکا که یکسال قبل از برپایی جشن به ایران سفر کرده بود در مقدمه کتابش، درباره فقر روستاهای استان فارس(محل برگزاری جشنهای دوهزارو پانصد ساله) مینویسد: «در سال 1970 از ایران بازدید کردم و شاهد فقر مرگبار در روستاهای استان فارس بودم. دوبار با چشم خود دیدم که کودکان گرسنه، علف و ریشه بوتههای مزارع نزدیک روستای خود را میخوردند.»[38]
دکتر کاتوزیان، استاد اقتصاد دانشگاه کنت انگلستان که یک سال بعد از برپایی جشنهای شاهنشاهی از شیراز دیدن کرده است صحنههای اسفناک حلبی آبادهای شیراز را چنین توصیف میکند: «شهری که محل برگزاری جشنهای سالیانه هنر بود. سوای محلههای متعدد فقیر نشین، دوحلبی آباد بزرگ نیز داشت که به خوبی از انظار پنهان بود… من توانستم به کمک دو راهنما از یکی از این نواحی و نیز یکی از آلونکهای آن دیدن کنم. این آلونک به طور کامل از تکههای حلبی(بشکههای بزرگ و مستعمل نفت) ساخته شده بود. فضای تقریبی آن پانزده متر مکعب بود و یک خانواده هشت نفری شامل شش بچه از شش ماهه تا دوازده ساله و والدینشان در آن ساکن بودند. پدر این خانواده یک کارگر فصلی بود. شغل وی تخلیه چاه فاضلاب محلات فقرنشین بود که لوله کشی نداشتند. او به تریاک معتاد بود زیرا آنگونه که میگفت در غیر این صورت نمیتوانست به این کار بپردازد. همچنین وی اعتیادش را به همسرش منتقل کرده و همسرش نیز به نوبه خود آن را به کوچکترین فرزند خانواده انتقال داده بود. آثار تراخم در چشمان پنج بچه بزرگتر دیده میشد. هیچ نوع اثاث خانهای در این آلونک به جز تکههای بزرگ مقوا، چند دست رختخواب مستعمل و یک منقل برای گرما وجود نداشت. زمستان بسیار سردی بود و برف روی زمین نشسته بود. در هیچ کجای این ناحیه حمام عمومی یا خصوصی و مستراح وجود نداشت. در این منطقه تنها یک کیوسک کوچک شرکت نفت که جایگاه فروش روغن پارافین بود مشاهده میشد. بالای آن، پارچهای آویخته بودند و روی آن نوشته شده بود زنده باد والاحضرت رضا پهلوی، ولیعهد محبوب ما.»[39] سال قبل از برپایی جشنهای دو هزار و پانصد ساله، در کشور خشکسالی بزرگی اتفاق افتاد که جان صدها انسان و دام را گرفت. به روایت یکی از روزنامههای آن زمان: «بر اثر خشکسالی تابستان گذشته از فارس تا خراسان، عده زیادی از گرسنگی جان خود را از دست دادند. مزارع مردم سوخت، دامهای آنان تلف شد…»[40]
در استان سیستان و بلوچستان از جمعیت 167 هزار نفری آن بیش از هشتاد هزار نفر خانه و آشیانه خود را رها کرده به سوی سرنوشت نامعلوم به هر کجا که میتوانستند رفتند. این در حالی بود که روستاییان گاو شیرده خود را به قیمت چهل تومان در معرض فروش قرار میدادند اما کسی حاضر نبود آنها را بخرد. گوسفندان نیز با یک بسته سیگار مبادله میشدند.[41]
بعضی از کشورها مانند سوئد و دانمارک در تلویزیونهای خود برنامههایی تنظیم و به نمایش گذارند که قسمتی از این برنامهها، شکوه و جلال جشن را نشان میداد و قسمت دیگر، نمایانگر وضع رقت انگیز مردم ایران بود. صحنههایی از قبیل خوردن هسته خرما در بلوچستان، نشخوار کودکان در میان خاکروبهها و زندگی مردم در جنوب شهر تهران همگی نشان دهنده ابعاد فقر و فلاکت مردم در این برنامهها بود.[42]
از میان دهها روزنامه نگار و خبرنگاری که جهت پوشش جشنهای 2500 ساله به تهران آمده بودند، تعدادی نیز از مناطق جنوب تهران و زاغههای اطراف آن فیلمبرداری کرده و به کشورهای خود بردند. آنها در گزارشهای خود، از مردمی که در حاشیه فاضلابها برای خود حلبیخانه ساخته بودند، از کارتونهای بادوام اجناس امریکایی که به کار ساختن لانههایی در خارج از محدوده شهر میآمد و… نوشتند. فرح در مقابل این همه انتقاد، به خشم آمد و در مصاحبهای گفت: به کسی چه مربوط است ما پولهایمان را چطور خرج میکنیم، این هم خرجی همچون مخارج روابط عمومیها برای آگهی و معرفی ایران. [43] اسدالله علم نیز در پاسخ به انتقادهای رسانههای خارجی در همین خصوص چنین گفت: «حالا که داریم، اگر نداشتیم هم مردم ایران باید لحاف و تشکهایشان را میفروختند و این جشن را برگزار میکردیم.» این در حالی بود که یک مجله چاپ لبنان در همان زمان نوشت: «با نیمی از هزینه این جشن میشد ننگ زندگی قرون وسطایی را از روستاهای ایران شست.» 44
[38] . بیل ، جیمز، عقاب و شیر، ترجمه: مهوش غلامی، نشر کوبه، چاپ اول، 1371، ص 17.
[39] . کاتوزیان، محمد علی(همایون)، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه: محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی، نشرمرکز، چاپ پنجم، 1374، ص 322 -323.
[40] . نهضت امام خمینی، پیشین، ص 865،
[41] . همان.
[42] . عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، انتشارات جاویدان، چاپ دوم، 1374، ص 1022.
[43] . بهنود، مسعود، از سیدضیاء تا بختیار، انتشارات جاویدان، 1370، ص 569.
[44] . همان.
ببینید جناب رضا
در اینکه خارج از ایران چشم دیدن ایرانیان قدرتمند و در مسیر پیشرفت را نداشتند شکی نیست . همچنان که تا امروز ندارند. برای مثال همین امروز که مراسم جشن تاجگذاری پرنس چارلز برگزار میشود من شخصا میتوانم بروم محله های فقیر نشین لندن چنان فیلم هایی بگیرم که اشک چشمتان بر نیاید. همین ایتالیا که هستم شدت فقر و فساد وفحشا به قدری است که مغز آدم سوت میکشد. مردم نمک نشناس آن دوران زود فراموش کردند که چه بودند و در زمان کوتاهی چه شدند و قرار بود چه بشوند در آینده نزدیک.
درایت شاهنشاه بود که به طور موازی هم وضعیت داخل هم وجهه خارجی را پیش میبرد
بذاریم روح پادشاه فقید در آرامش باشه حداقل توی مزارش
👏🏻👏🏻👏🏻
پاسخ درست به اراجیف پهلوی دوستان کور دادید دست مریزاد
درود و سپاس از روشنگری شما استاد ارجمند
همه چیز از جایی آغاز شد که پایانش نیز همان جا بود هیجان بی لگام ،ملتی که در اوج بیسوادی و خرافه گری جایگاه آن روزش را ندید و درصدد مقایسه هم نبود ملتی که تاریخ ندانست و نخواست که بداند .تنها و تنها در یک چیز سرآمد بود که ایکاش نبود و آن هم هیجان بود و هیجان و افراط در آن
آن زندگی برایش زیاد بود و زود
درود گرامی
مهم نیست هدف چی بود قیمت دلار۷۰ریال بود الان چندین برابرآن ازپول بیت المال صرف حوزه های علمیه میشود به قول پزشکیان زمان روحانی ورییسی مبلغ ۱۰۰میلیارددلاراختلاس شده یک دزدی آشکار پس چرادست روحانی ورییسی رابه حکم قرآن قطع نکردند