
ایرانویج یا نخستین ایران کجا بوده است؟
ائیریَنَه وَئِجَ (در اوستایی) یا ایرانویج (در فارسی میانه) بر اساس متون زرتشتی خانه و وطن ابتدایی ایرانیان و جایی بوده است که زرتشت برای نخستین بار در آنجا اهورامزدا را در مییابد. در اوستا همچنین این مکان به عنوان نخستین سرزمین از ۱۶ سرزمین کاملی که اهورامزدا برای ایرانیان خلق کرده است معرفی شده است. بر اساس توصیفات اوستا، مورخان جدید ابتدا بر آن تمرکز کردند تا وطن آغازین ایرانیان یا به طور کلیتر هندو-ایرانیان را پیدا کنند.
معنای واژۀ ایرانویج
کلمۀ ایرانویج از دو بخش ایران و ویج تشکیل میشود که بخش ایران (اَئیریَنَه در اوستایی) آن به معنای آریاییان و بخش ویج (وَئِجَ در اوستایی) آن به معناهای مختلفی از جمله سرزمین، کشور یا گستره ترجمه شده است. در حال حاضر اکثر زبان شناسان و مورخان به پیروی از امیل بنونیست (Émile Benveniste) معنای این واژه را “گسترۀ آریاییان” ترجمه میکنند.
ایرانویج در اوستا
پیش از ایرانویج بهتر است ابتدا با مفهوم هفت بوم یا هفت قاره یا هفت کشور در جغرافیای اساطیری اوستایی یا زرتشتی آشنا شویم. از اوستا چنین برمی آید که ایرانیان باستان جهان را به هفت بوم، یا کشور یا قاره تقسیم می کردند. از میان این هفت بوم، یکی به نام خونیرث (Xvaniraθa) در مرکز زمین قرار داشت و شش بوم یا قاره دیگر آن را احاطه می کردند.
باز بر اساس اوستا متوجه می شویم که در ابتدا از میان هفت بوم تنها همین خونیرث بود که محل زندگی آدمیان به شمار می رفت و بقیه بوم ها یا قاره ها محل زندگی جادوگران و پریان و دیوان بودند. به تدریج بعدها انسان ها از خونیرث به دیگر بوم ها هم رفتند و نژادهای مختلفی در آن بوم ها به وجود آمد.
به باور ایرانیان باستان ایرانویج نیز در خونیرث، بلکه بهترین بخش از خونیرث واقع شده بود. در واقع اگر خونیرث را یک بدن انسان تصور کنیم، ایرانویج قلب تپندۀ این بدن به شمار می رفت.
در وندیداد و یشت های مختلف به این ایرانویج اشاره شده است. در یشتها ایرانویج بیشتر به عنوان محلی که هم اهورامزدا و هم زرتشت قربانی میکنند توصیف شده است (قربانی کردن در دین زرتشتی با تصوری که عموم ما داریم، یعنی کشتن حیوانات کاملاً متفاوت است و بیشتر به معنای پیشکش کردن می باشد).
همچنین در وندیداد به زمستانهای سخت ایرانویج اشاره شده است که ظاهراً جایی بوده که ۱۰ ماه از سال زمستان و دو ماه تابستان بوده است. این ارتباط با زمستان بسیاری از محققان را سوق داده است تا نقاط مختلف سردسیری از ایران بزرگ را به عنوان محل احتمالی ایرانویچ حدس بزنند.
ایرانویج در سنت ساسانی
در سنت زرتشتی به ویژه در متون مربوط به دوره ساسانیان (یا متون زرتشتی اوایل دوران پس از اسلام که متأثر از منابع ساسانی هستند) ایرانویج جایی در نزدیکی آذربایجان توصیف شده است و این نشان میدهد که از نظر بسیاری از ایرانیان در زمان ساسانیان وطن آغازین ایرانیان جایی در شمال غرب ایران و آذربایجان کنونی تلقی می شده است. اما تحقیقات مورخان جدید و افزایش دانستههای ما از زبان اوستایی باعث شده است تا نظر سنتی در مورد مکانی یابی در شمال غرب ایران مورد تردید قرار بگیرد.
ایرانویج در شرق
اکنون اکثر مورخان با توجه به اسامی سرزمینهایی که در اوستا به آنها اشاره شده است، سرزمین مادری زرتشت را جایی در شرق به ویژه شمال شرق ایران بزرگ تخمین میزنند (تقریباً تمامی سرزمین هایی که در اوستا به آنها اشاره شده است به شرق ایران بزرگ تعلق دارند). در حال حاضر به ویژه این نظر که ایرانویج در اصل خوارزم باستان بوده است در میان بسیاری از پژوهشگران طرفدار دارد.
اما نظریه مکانیابی در خوارزم هم با مخالفتهایی روبرو شده و برخی از محققان مکانهای دیگری را در شرق و شمال شرق ایران بزرگ به عنوان محل اصلی معرفی کرده اند. در حال حاضر با توجه به جدیدترین مطالعات تاریخی میتوان گفت که همچنان محل دقیق ایرانویج مشخص نشده است اما با قاطعیت میتوان گفت که جایی در شرق ایران بزرگ بوده است نه غرب آن.
اینکه چرا در دورۀ ساسانیان ایرانویج را جایی در شمال غرب ایران تصور میکردند هنوز مشخص نیست. ممکن است به دلیل ظهور دولتهای قدرتمندی همچون مادیها، هخامنشیان و ساسانیان در نواحی غربی ایران بزرگ، در اثر این تحولات سیاسی، سنت زرتشتی محل مذکور را از جایی در شرق ایران به جایی در غرب آن منتقل کرده باشد.
همچنین به عقیدۀ برخی محققان همچون مری بویس (Mary Boyce) ، ممکن است مغان و زرتشتیان ساکن آذربایجان بعدها برای بالاتر بردن جایگاه خود، متون زرتشتی را جوری تفسیر کرده باشند تا ایرانویج با محل سکونت آن ها یکی شود.
درود و سپاس
بسیار عالی بود خسته نباشید
درود، سپاس از لطف شما
درود و سپاس از کوشش و بیان روان و روشنگر شما
موافقم
چرانویسنده نمیخواد اقرارکنه که باتوجه به زبان نوشتاری اوستا وواژه های اوستایی همچنین محل تولد زرتشت بلخ کنونی افغانستان است همچنین محل هایی که در شاهنامه ذکرشده مانند کوه البرز و قلعه ضحاک یا شهراهنگران محل تولدکاوه اهنگریا کوه دماوند اینهاهمگی در بخش مرکزی بامیان افغانستان وجودداره که متاسفانه درین ۱۰۰سال بانفوذکامل ایران درعرصه تاریخ وهمچنین چپاول وجنگ درافغانستان تاریخ خراسان بزرگ کاملا دزدی وتحریف شده باتشکر و دوری از هرگونه سوبرداشت نژادپرستانه
مگه زمان زرتشت و اوستا اصلاً کشوری به نام افغانستان وجود داشته؟ توی اوستا اصلاً اسمی از افغانستان اومده؟ نه! ولی ایران اومده!
البته اگه تو افغانستان کنونی هم بوده باشه،نژاد ایرانی داشتن
اون موقع مغولان تشریف نیاورده بودن افغانستان و تاجیکستان و ترکمنستان
سلام اصالت زرتشت و خواستگاه مردمان آریا منطقه ای باستانی و قلب آسیا یعنی افغانستان هست مردمانی اصیل و نجیب که حافظان زبان پارسی دری هستند و دروازه تمدن بودن.با دست خالی حکومت بریتانیای کبیر و حکومت شوروی که هر کدوم اجتماعی از ملل مختلف بودن رو در هم شکستن وپیروز شدن .اما استعمار پیر هیچ وقت این حقارت فراموش نکرد و با جنگ روانی و مشکلات اقتصادی کمر این مردمان شکست و هر بار این ملت خواست کمر راست کنه از چند ناحیه و با مکر و حیله و ایجاد نفاق و جنگ نذاشت دوره طلایی این مردمان دوباره تکرار بشه.
برای مادر ایران و ریشه و اصالت آریا (افغانستان کنونی) صلح و امنیت آرزو داریم.