
شریعتی و ساواک
مظالعۀ رابطۀ بین شریعتی و ساواک اطلاعات جالبی در اختیار ما قرار می دهد. در میان روشنفکران دوران پهلوی دوم، علی شریعتی از همه شناخته شده تر است. نویسندۀ پُر کاری که نقش به سزایی در جلب افکار انقلابی مردم و به ویژه جوانان و دانشجویان ایفا کرد و تلاش کرد بین عقاید مارکسیستی و اسلام آشتی برقرار کند. فعالیت های او البته همچون بسیاری از دیگر روشنفکران زمان شاه از نگاه تیز ساواک پنهان نماند.
شریعتی از طرفداران مصدق بود
شریعتی نخستین بار در دوم شهریور 1336 به اتهام همکاری با نهضت مقاومت ملی همراه با شماری از دیگر طرفداران مصدقی مشهد بازداشت و به زندان قزل قلعه در تهران روانه شد. او در بازجویی ها خود را از مخالفان کمونیسم و موافق پادشاهی مشروطه معرفی کرد و در تاریخ 18 مهر 1336 از زندان آزاد شد. در آن زمان کمونیست ها از بزرگترین و مهمترین مخالفان شاه بودند و بازوی نفوذ شوروی در ایران به شمار می رفتند.
او برای دومین بار در 12 خرداد سال 1343 وقتی که از مرز بازرگان به ایران میآمد، به سبب داشتن نشریه های جبهه ملی بازداشت و به تهران فرستاده شد. وی در این سفر با شخصی همسفر بود که بنا بر گزارش ساواک از عوامل سازمان جاسوسی آمریکا، یعنی سیا بود. شریعتی در 27 تیر 1343 از زندان آزاد شد و سپس به سمت استادیاری دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد.
شریعتی در پی آزادی از زندان تا سال 1347 هیچگونه دیدار رسمی که در پروندۀ او ثبت شده باشد نداشت؛ اما تحت نظر بود. بارها در گزارش ساواک دربارۀ او آمده است که از وی فعالیت مضری دیده نشده است. در همان سال گزارشی پیرامون ارتباط او با برخی از عناصر کمونیست به ساواک رسید.
ساواک می خواست شریعتی را به خدمت بگیرد
ساواک مشهد برای تشخیص درستی یا نادرستی این گزارش با او به مصاحبه می نشیند و از وی می خواهد دیدگاهش درباره شاه و سیاست حاکم بر کشور را به قلم آورد. در همین حال ساواک مشهد به تهران اطلاع می دهد که در صورت سرمایه گذاری می توانند از او به سود مصالح کشوری استفاده کنند چراکه قلم خوبی داشت. بهاینترتیب مکاتبات پراکندۀ شریعتی با مقامات ساواک آغاز شد.
شریعتی در گزارشی چهل صفحه ای در مرداد 1347 به ساواک مشهد گزارشی تقدیم می کند که در آن به فضایل خود و اجدادش و نیز استعدادش در نوشتن اشاره کرده بود. او در بخشی از این گزارش ادعا کرده است که در دوران تدریس در دانشگاه فردوسی هیچ پست اداری را قبول نکرده است اما به ادعای جلال متینی رئیس آن زمان دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی، به او در طول پنج سال تدریس در این دانشگاه هیچ پست اداری پیشنهاد نشده بود.
شریعتی آخرین بار در تاریخ 5 مهر 1352 دستگیر شد و این بار پذیرفت که قلم خود را در جهت سیاست های حکومت به کار گیرد. او کمی بعد کتابی با عنوان انسان، اسلام و فلسفه های مغرب زمین در رد مارکسیسم نوشت و کمی بعد هم کتاب بازگشت به خویشتن را در ترویج فرهنگ ایرانی و اصالت ناسیونالیسم نوشت. در طول دوران پهلوی عقاید میهنپرستانه و ملیگرایانه جهت مقابله با افکار چپگرایانه از سوی حکومت حمایت می شد.
سرانجام شریعتی در تاریخ 29 اسفند 1353 از زندان آزاد شد. او با وجود اینکه ممنوع الخروج بود، با گذرنامه رسمی با نام محمدعلی مزینانی که گویا برای ساواک ناشناخته بود، به بلژیک و از آنجا به انگلستان و لندن رفت. در پی گریز شریعتی از ایران، دو دختر او نیز در لندن به او پیوستند. اما از سفر همسرش که قرار بود 28 خرداد 1356 تهران را ترک کند در فردوگاه مهرآباد جلوگیری شد. خود شریعتی هم یک روز بعد در اثر سکتۀ قلبی فوت نمود.
منبع: کتاب شریعتی به روایت ساواک (3 جلد)، منتشر شده به دست انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.